افرادی که سابقه
طولانی جلب توجه به خودشان را دارند و به نمایشهای هیجانی بر انگیخته ای میپردازند
که رویدادهای بی اهمیتی انها را ایجاد میکند.این افراد در ظاهر جذاب و صمیمی و معاشرتی
هستند اما معمولا دیگران انها را ریاکار و سطحی می انگارند. به نظر میرسد که به دنبال
تحسین هستند و زمانیکه روابط برقرار میکنند پرتوقع و بی ملاحظه ، خود محور و در خود
فرورفته میشوند و میتوانند شدیدا عشوه گر یا لوند باشند با این حال سازگاری جنسی آنها
اغلب ابتدایی یا بسیار سرد است که از این خبر میدهد که رفتار عشوه گرانه آنها بیشتر
در خدمت هدف جلب توجه است تا تمایلات جنسی و در بین زنان این اختلال بیشتر دیده شده
است.بین این اختلال و اختلالهای دیگر همپوشانی زیادی وجود دارد که کار تشخیص این اختلال
از سایر اختلالها را دچار اشکال میکند.
وقتی چنین شخصیتی
وارد اتاق میشه حال و هواش اینه : به من نگاه کن به من توجه کن ببین من چقدر زیبا هستم
ببین من چقدر سکسی هستم تو باید به من توجه کنی و عشق بورزی و از من نگهداری کنی و
اگر نکنی یا مریض میشم یا مظلوم میشم یا عصبانی میشم و یک طوری مشخصا اینو بهت نشون
میدم که تو مقصری و باید تاوانشو بدی.این تیپ در زنان بیشتر از مردان خودشو نشون میده
علائم تیپ نمایشی
دارای کاریکاتور
زیاد از حد زنانگی و یا کاریکاتور زیاد از حد مردانگی
صدای خنده زیاد
با همه چیز بصورت
احساسی برخورد میکنند و منطق و دلیل و برهان جزء تصمیم گیریهاشون نیست یعنی تصمیم گیریها
فقط احساسی است
توجه طلب و تائیدیه
طلب هستند میدونیم اگر دوربین برای بازیگر فیلم وجود نداشته باشه بازیگری نخواهد بود
لذا برای شخصیت نمایشی گرفتن تائیدیه ، مثل بقاست و اگر اون تائید دیگران نباشه اینها
میمیرند و این توجه رو یا از حالت سکسی بودن و یا مریض بودنشون میگیرند.
خودمحوری زیاد دارند
یعنی وقتی در مرکز توجه نیستند ناراحتند و حتی اگر توجه نگیرند مضطرب شده و برخی اوقات
از بدنشون دور میشن
آگاهی به خودشون
ندارند و در قسمت درمان گفته میشه که چرا آگاهی براشون اینقدر خطر داره لذا شدیدا در
نفی آگاهی از خود قدم برمیدارند.
فریبندگی جنسی در
جاهایی که بیمورد است مثلا در محل کار یا فروشگاه حال و هوای جنسی و عشوه گری و لاس
زدن رو بوجود می آورند ولی درون خودشون واقعا نمیدونند دارند چکار میکنند و اگه بهشون
بگی چرا این کارو میکنی بهشون بر میخوره برای اینکه درون وجودش فکر میکنه خیلی معصومه
و همیشه تعجب میکنه چرا ادمهای دیگه با من این برخورد رو دارند.
سخنوری با مدل کلی
و بدون جزئیات دارند مثلا ازش میپرسی چرا الان داری گریه میکنی میگه فلانی منو دوست
نداره بهش میگی چرا فکر میکنی دوست نداره میگه نمیدونم فقط میدونم دوستم نداره
معمولا کارهای هنری
و با خلاقیت رو راحت انجام میدهند ولی کارهای منطقی و تحلیلی رو نه
حساسیت بیش از حد
نسبت به انتقاد و عدم تائیدیه گرفتن و اگر ازشون انتقاد کنید درد عمیقی رو احساس میکنند
و رسما تصور میکنند دارید بهشون خیانت میکنید
باور دارند روابطشون
صمیمانه تر از آنچه واقعا وجود دارد ، هست ....لذا با همین رفتارها محدودیت و مرزها
رو نمیشناسن و همه کار میکنند تا اون تائیدیه رو بگیرند و رفتارشون خیلی صمیمی است
مثلا یک روزه شما رو شناخته ولی آش و کوفته درست میکنه میاره دم خونتون و میشینه گریه
میکنه و درد و دل میکنه سریعا حالتهای احساسی رو تغییر میدهند و به نظر دیگران بسیار
سطحی میمونند.
تحملشون بسیار کم
است و در مورد به تاخیر انداختن لذت اصلا تحملی ندارند و تشویش و اضطراب خیلی زیاد
میشه اشخاص هیجانی بسیار زیاد اجتماعی به نظر میرسند
عقاید این اشخاص
به سادگی تحت تاثیر دیگران است و اونقدر سطحی این باورها رو کسب کردند که به سادگی
هم آن باورها را رها میکنند.
احساسات رو در بدن
خودشون تجربه نمیکنند و اون رو بصورت درد جسمانی در بدن خودشون میفهمند مثلا خیلی از
اوقات خشمشون رو نشون نمیدهند و این خشم در بدنشون تبدیل به یک درد روان تنی میشه
احساسهایی مثل اضطراب
و شرم و خالی بودن درونی و نبود حرمت نفس و جدایی از خودشون رو تجربه میکنند