پارانویا، در تعریف
عام آن، حالتی است كه شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازه ای كه به سلامت
جانی و مالی خود میدهد، خود را شكنجه میدهند. این گونه از افراد مدام در این فكر
هستند كه عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده
شان را تهدید میكنند و همه، در فكر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.
امیل كریپلین -Emil Kraepelin- ۱۹۲۹-1856- روانشناس آلمانی، در تلاش اولیه خود برای
دسته بندی بیماریهای روانی، از اصطلاح پارانویای مطلق برای شرح
حالت روانی ای استفاده كرد كه توهم، جزء اصلی آن باشد اما این توهم هیچ صدمه و زوال
آشكاری به سلامت عقل شخص وارد نكند و نشانه بیماریهای دیگری چون جنون زودرس یا- dementia praecox- ، كه اصطلاح قدیمی بیماری شیزوفرنی است، در آن نباشد.
پارانویا، در معنای
اصیل یونانی خود، به معنای دیوانگی است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). كریپلین با استفاده از این ریشه لغوی،
نامی برای تشخیص افكار توهمی به وجود آورد.
بنا به تعریف او
هرگونه افكار توهمی، بدون احساسات خودآزارانه، در این دسته میگنجند. برای مثال كسی
كه دچار این توهم شده است كه یك شخصیت مهم سیاسی یا ادبی است، میتواند در دسته مبتلایان
به پارانویای مطلق بگنجد.
هرچند كه اصطلاح
پارانویای مطلق دیگر چندان استفاده ندارد و اصطلاح اختلال توهم یا Delusional disorder جایگزین آن شده است اما جدیدا، از این لغت برای
شرح حالتی به كار میرود كه شخص مبتلا به آن، از توهمات خود بسیار آزار میبیند زیرا
۱-این شخص تصور میكند كه صدمه یا حادثه آزار
دهنده در حال رخ دادن است یا قرار است رخ دهد.
-۲ شخص تصور میكند كه شخصی قصد آزار و صدمه
رساندن به او را دارد.
مثالهایی از پارانویای
بالینی
به طور كلی و با
استفاده بی قید و شرط از اصطلاح پارانویا، میتوانیم بگوییم توهمات پارانویید میتوانند
شامل مواردی چون اینكه شخص تصور میكند تحت تعقیب است، مسموم شده است یا شخصی بسیار
مهم (مانند یك شخصیت سینمایی، سیاسی یا ورزشی)، دورادور عاشق اوست. چنین توهماتی به
عنوان جنون جنسی نیز شناخته میشوند.
توهمات پارانویید
معمول دیگر شامل این باور است كه شخص خود را مبتلا به بیماریی تخیلی یا آلودگی انگلی
میداند، یا اینكه باور دارد ماموریتی ویژه داشته و یا اینكه برگزیده خداوند است، یا
اینكه اعمال وی توسط نیرویی خارجی كنترل میشود.
بسیاری از حكام مستبد،
به پارانویا مبتلا بوده اند. برای مثال استالین
(Stalin) نمونه
بارزی از شخص پارانویید بوده است. این مورد میتواند سوال خوبی را به وجود بیاورد كه
در مورد استالین، در واقع دشمنان زیاد او توهم نبودند.
آیا این ممكن است
كه داشتن دشمنان زیاد، برای ابتلا به پارانویا كافی نیست؟ این مبحث، موجب بروز مباحث
فلسفی فراوانی شده است كه به این لطیفه نیز منجر شده است:
" اینكه تو پارانویا داری دلیل نمیشود كه
كسی آن بیرون نخواهد تو را بكشد."
بروز پارانویا در
فرهنگ عمومی
در فرهنگ عامه امروز،
پارانویا اشكال و روشهای مختلفی برای ابراز خود پیدا كرده است از جمله :
• اعتقاد به اینكه قدرت خاصی دارند یا در
یك ماموریت مخصوص هستند -هذیان
عظمت-
• تئوری ئوطئه یا اعتقاد به اینكه اخبار و
وقایع كاملا نامربوط، درواقع اجزا یك نقشه بزرگ و توطئه آمیز هستند.
• تعقیب شدن توسط دشمنان قدرتمندی چون تروریستها،
بشقاب پرنده، سازمانهای مخفی یا شیاطین
• كنترل افكار توسط اشعه نامرئی و دستگاههای
پیشرفته
• ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اینكه بعضی
مواد غذایی اصولا برای مسموم كردن بشر ساخته شده اند --مانند
قند مصنوعی و آبهای معدنی--
درمان پارانویا
درمان پارانویا بیش
از هرچیز با رفتار درمانی (behavior
therapy) انجام
میشود كه هدف آن كاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای
اجتماعی او است. سر و كار داشتن با افراد پارانیید بسیار مشكل است زیرا بسیار زودرنج
هستند و رفتارشان معمولا خصمانه است و از نظر احساسی بسیار بسته و نسبت به هر فعالیتی
بی میل هستند.
به همین دلیل، درمان
این مشكل، از پیشرفت كندی برخوردار است.برای درمان این افراد باید كوشش شود كه در ابتدا
چرخه شك و تردید او شكسته شود و او با تمرینهای آرامش بخش و روشهای كنترل اضطراب، از
حالت انزوا خارج شود و كمكم با كمك پزشك و اطرافیان خود، تغییراتی اساسی در رفتارهای
خود به وجود آورد.